خوش آمدید
خوش آمدید

خوش آمدید

پازل باند نارنجی میثم ابراهیمی هر وقت که تو غروبا نارنجی میشه دنیا ، دنیام سیاه میشه دست خودم فقط باز مرحم رو زخم اشک

 

 

اینجا را کلیک کنید


هر وقت که تو غروبا نارنجی میشه دنیا ، دنیام سیاه میشه

دست خودم فقط باز مرحم رو زخم اشک رو گونه هام میشه دنیام سیاه میشه

قبل از اینکه چادر شب وا بشه میگردم تا گم شدم پیدا بشه

میدونم اون صورتمو یادشه می دونه دلخورم خیلی ازش پرم

حتما اونم یجایی منتظره عادت نداشت یهویی بی خبر بره

حال اونم از منم الان بدتره درگیر درد اون روزای آخره

هرکی رو دیدم پرسیدم عشق منو دیده یا نه

پایان این گریه رسیده یا نه پیدا شو یه آره بگو تو یا نه بگو به من

دلواپس میشم تو پیشم نیستی و دلم آشوبه

مشتاشو رو دیوار شب می کوبه تنها پناه من حرفی به من بزن

♫♫♫

دنیا رو زیر پاهام میزارم و هنوزم پیدات نمی کنم

رسوا شدم عزیزم می گم تو خوبی و باز رسوات نمی کنم پیدات نمی کنم

فکر می کردم تو شبیه خودمی اما هر وقت میرسم یه قدمی

زودتر رفتی فکر کردم عاشقی این فکرا اشتباست چشمای تو کجاست

هیچی اونجور که فکر می کردم نبود پاک شد جا پات جلو چشمام خیلی زود

اینقدر دوری حق عشقمون نبود مغرور بی حواس چشمای تو کجاست

هرکی رو دیدم پرسیدم عشق منو دیده یا نه

پایان این گریه رسیده یا نه پیدا شو یه آره بگو تو یا نه بگو به من

دلواپس میشم تو پیشم نیستی و دلم آشوبه

مشتاشو رو دیوار شب می کوبه تنها پناه من حرفی به من بزن

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.